ای خدایم

حرف دل

سروره ای زیبا از شاعر*مرتضی درویشی*

غصه نخور

درد من را بگذارید به شیدایی

خویش

ساغرم را بگذارید به اغوایی خویش

چه هراسی ست مرا درد دمادم بدهند؟

خو گرفته به غمم صرف شکیبایی خویش

عشق فرموده که رسوای جهانی بشوم

حال من را بسپارید به رسوایی خویش

همچو فواره که در اوج بیفتد ز غرور

در سقوطم ز نفس های تماشایی خویش

من همان خشت فرو ریخته از زلزله ام

که دگر نیست در اندیشه ی برپایی خویش

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 1:2 توسط maryam |