سروده ای به قلم زیبای شاعر*قیصرامین پور*

دیشب دوباره
گویا خودم را
خواب دیدم:
در آسمان
پر میکشیدم
و لابهلای ابرها
پرواز میکردم
و صبح چون
از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر،
گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب
من نفس میزد
آنگاه با
خمیازهای ناباورانه
بر شانههای
خستهام
دستی کشیدم
بر شانههایم
انگار جای
خالی چیزی
چیزی شبیه بال
احساس میکردم.
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم مهر ۱۴۰۲ ساعت 13:23 توسط maryam
|